بدون عنوان
سلام مامان جونی،چند ماهی هست برات مطلب نذاشته بودم آخه اینترنتمون قطع بود. به همه پدر مادرای عزیز هم سلام میگم.ماشالله همه نی نیا بزرگ شدن مثل زینبم. زینب جونم دیگه کامل حرف میزنه به قول خودش میگه: من دیگه بسگ (بزرگ)شدم. بابایی دو روز رفته بود ماموریت تهران ما هم رفتیم اهواز اونجا خیلی بهت خوش میگذره و هر وقت برمیگردیم گریه میکنی دیروز عصر هم رفتیم خونه عمه سارا آخه حال محمد جواد خوب نبود ولی خدا رو شکر بهتر شده بود شما هم خیلی خوشحال بودی. ساعتای 6.5 بود که به سمت خرمشهر راه افتادیم شب هم بابایی رسید. فرشته خودم دوست دارم. ...
نویسنده :
مامان و بابا
15:06